- پی جویی
- تعقیب، پیگیری
معنی پی جویی - جستجوی لغت در جدول جو
- پی جویی
- عمل پی جو جستن اثر پا، جستجو تفحص کاوش
- پی جویی
- رد و اثر چیزی را جستجو کردن
- پی جویی
- جست و جو، کاوش
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
عمل پی جور پی جویی
ایز جستنرد پای کسی را یافتن، تفحص کردن تجسس کردن
اکتناه
بی شرمی بی حیایی دریدگی وقاحت مقابل کم رویی
حالت و کیفیت بی شوهر
پرروئی، بیشرمی، بی حیائی
عمل پیشگو کهانت غیب گویی
بیان اخبار و حوادث پیش از وقوع آن ها
تفحص عیب و خطای دیگران، نکته گیری، خرده گیری
تفحص معایب دیگران، ایراد عیبها و خطاهای دیگران، نکته گیری خرده گیری
تسلی، مهربانی، نوازش، مرغوبیت
Prophecy
пророчество
Prophezeiung
пророцтво
przepowiednia
profecia
profezia
profecía
prophétie
voorspelling
คำพยากรณ์
ramalan
نبوءةٌ
भविष्यवाणी
נבואה